وای چه شب یلدایی بود امسال با پسر گلم
رادین مامان! دیروز 30 آذرماه بود و شما 2 ماه و 17 روز از زندگی قشنگت رو پشت سر گذاشتی و اولین پاییز زندگیت رو سپری کردی. خدا رو شکر می کنم که با ورود به زندگی من و بابایی پاییز 91 رو برامون بهاری کردی . خوشگل مامان! امسال من و بابایی اولین یلدا را به اتفاق شما گل پسرم توی خونه مامان جون و مادر جون تا ساعت 2 سپری کردیم و بعد هم با شیطنت های شما گل پسر، من و شما تا ساعت 5 صبح بیدار بودیم و طولانی ترین شب سال رو جشن گرفتیم. اوایل شب را پیش مامان جون و بابا جون بودیم که البته به اصرار مامان جون از صبح به خونه اونها رفتیم؛ بقیه شب را هم در کنار مادر جون و پدر جون گذراندیم و وقتی به خونه خودمون برگشتیم، شما قند عسل مامان که خواب خودتو کرده بودی...
نویسنده :
مامانی و بابایی
20:02